سلامت را نمی خواهند پاسخ گفتسرها در گریبان استکسی سربرنیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران رانگه جز پیش پا را دید نتواندکه ره تاریک و لغزان استوگر دست محبت سوی کس یازی،به اکراه آورد دست از بغل بیرونکه سر, ...ادامه مطلب
شکسته شیشه ی باران میان روز های من همه درگیر بارانیم همه محتاج باریدن کنار پنجره هایی به سوی اوج در راهیم من و تو خوب میدانیم چه بی اندازه تنهاییم سکوتت اوج میگیرد گلویم بغض میگیرد نه فریادی نه آشوبی نه از این حادثه دوری تو هم حیران حیرانی در این چهارشنبه ی سوری نگاهم میکنی اما نگاهت سرد و جان فرساست چرا حس میکنم حنی زمستان هم درون چشم تو تنهاست . ,زمستان,زمستان است,زمستان است شجریان,زمستان عرب,زمستان 62,زمستان داغ pdf,زمستان شعر,زمستان تهران,زمستان داغ,زمستان به عربی ...ادامه مطلب