روزهاست که باران ندیده تنش
تن گرما زده اش انگار
قطره قطره پر از عرق است
شعر خردادی من از تو تهیست
شاید از تو رها شده است
شاید از عهد بی وفای تو است
که لبم از لبت جدا شده است
@@@@@ @@@@@
در حنجره،های و هوی خاموشیهاست
چشمم همه پردهی خطاپوشیهاست
تا کینه به دل راه نیابد ، هر شب
در حافظهام جشن فراموشیهاست
برچسب : نویسنده : jafarkhorashadia بازدید : 155